Thursday, September 28, 2017

مادر! - کارگردان و سناریست: دارن آرونوفسکی (2017) ـ بازیگران: جنیفر لارنس، خاویه باردم، اد هریس و میشل فایفر


این درد مشترک....


«مادر!» دارن آرونوفسکی را دیدم. این سینماگر صاحب سبک را با آثاری می شناسیم که خط خطی شدن روح و روان شخصیت ها را زیر فشار شرایط و روابط اجتماعی، به زبانی تلخ روایت می کند. با شخصیت های شکننده یا خرد شدۀ «مرثیه ای برای رویا»، «قوی سیاه» و «کشتی گیر». با تشنج ها و تنش های فردی؛ با عصبیت ها و از پا افتادن ها. اما «مادر!» حال و هوایی دیگر دارد. این همان فیلمی است که هنگام اکران در جشنوارۀ دو سالانۀ ونیز، با هو کردن ها و ابراز انزجار اهالی رسانه روبرو شد؛ به جرم «نمایش خشونت بیش از حد» در ده دقیقۀ پایانی. قصۀ «مادر!» بی شک خشن و آزار دهنده است. «بیش از حد»؟ نه! این نمایشی است به شدت واقعی و واجب. کافیست لایه های رویی و رازآلود فیلم را کنار بزنیم تا از پس شخصیت ها و رویدادهای نمادین، عمق فاجعه ای که هر روز و هر لحظه در برابر چشم ما اتفاق می افتد را ببینیم. هم زمان، «مادر!» بازتاب بدبینی و نومید شدن از نقش و سرنوشت انسان ها در حل تضادهای پیش پای شان هم هست. آرونوفسکی همه را به یک چوب می راند و سند محکومیت نوع بشر را صادر می کند. نمی خواهم دست به کار سادیستی لو دادن قصۀ فیلم بزنم. فقط می خواهم همه را تشویق کنم که «مادر!» آرونوفسکی را ببینند. درد و حسرت و انزجاری که در آن فریاد می شود را حس کنند. در موردش بیندیشند و فکرهای شان را با بقیه شریک شوند. 

خوزستان از نفس می افتد، خشم جان می گیرد

فجایع زیست محیطی در دنیای امروز اساسا نتیجه کارکرد نظام سود ـ محور جهانی سرمایه داری است. روند رو به گسترش تخریب محیط زیست در مناطق م...